بر لبانت هویتی از من است،که گاهیفقط گاهیمیخنداندتممکن است متوجهش نباشیاما من در میان حرف هایت پنهانمبیسروصدا در آغوشت زندگی میکنمو آن هنگام از شب که چشمانت را بستی، نوازشت میکنم.