دلتنگ بود؛
زمین برای آسمان.
مرا هم نمی گذاشت بخوابم.
هی به پهلویم میکشید،
به پشتم میخواباند،
تا اخر برایش باراندم.
در وهم و خیال،
شاید هم واقعا؛
نمی دانم!
دلتنگ بود؛
زمین برای آسمان.
مرا هم نمی گذاشت بخوابم.
هی به پهلویم میکشید،
به پشتم میخواباند،
تا اخر برایش باراندم.
در وهم و خیال،
شاید هم واقعا؛
نمی دانم!